همسفر تا بهشت

نگاهی دوباره به اخلاق و زندگی

نگاهی دوباره به اخلاق و زندگی

اکثر قریب به اتفاق کسانی که توسط پیامبر مسلمان شدند نه به دلیل برهان قاطع ایشان، که به خاطر اخلاق حسنه ایشان به اسلام گرویدند. چرا اخلاقی که تا به این اندازه اهمیت دارد در جامعه ما کمرنگ شده است؟
با من همراه شوید تا نگاهی دوباره بیاندازیم به زندگی اخلاقی...

امام سجاد می فرماید: حق پدرت این است که بدانی او ریشه ی تو و تو شاخه او هستی وبدان اگر او نبود تو نیز نبودی,

 پس هر گاه در خودت نعمتی یافتی که شادمانت می کند بدان که پدرت برای تو ریشه آن نعمت است و حمد خدا به جای آور به اندازه آن نعمت از او شکر گزار باش.(1)



البته این بدان معنا نیست که پدر حق جفا بر فرزندان داشته باشد,بلکه اگر جفا کند گرفتارعاق فرزند شدن می شوند.


راوی از امام صادق پرسید:مرد از مال فرزندش چه مقدار حق دارد؟

فرمود: به اندازه غذای روزانه و بدون اسراف,آن هم هنگام احتیاج و ناچاری.

راوی پرسید: پس درباره این سخن پیامبر چه می گویید که به مردی فرمود:

(تو مالت از آن پدرت هستید؟)

امام فرمود: آن مرد پدرش را نزد پیامبر آورد و گفت: ای رسول خدا! پدرم درباره میراث مادری ام به من ستم کرده است.

پدرش گفت: من آن را برای همین فرزند و خودم هزینه کردم.

پیامبر به فرزند فرمود: خودت و مالت از آن پدرت هستید و این در حالی بود که نزد پدرت مالی نبود.



1. تحف العقول ص 263

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۵۷
مهدی چگینی

خدا می داند بر سر برادر و خواهرهای ما در برخی از کشورهای اسلامی آتش می بارد.آن ها نه قرار دارند و نه راه فرار!


اگر مومن و شیعه این همه ابتلائات را ببیند و در راه حق ثابت قدم باشد و عمل به تکلیف نماید مانند این است که کوهی را متحمل شده است.


برای همین از ائمه علیهم السلام_ رسیده است که:


(شیعتنا اصبر منا لانا نصبر و نحن نعلم و هم یصبرون و هم لا یعلمون)


شیعیان ما ازما شکیباترند"زیرا ما می دانیم و صبر می کنیم ولی آنها نمی دانند و صبر می کنند.



اصول کافی:ج 2"ص 93" بحار الانوار: ج 23"ص 216"ج 68"ص 80 و 84

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۰۶
مهدی چگینی

و تو ای عزیز بدان که برای برای امام عزیز ما حضرت رضا القابی در روایات ذکر شده که خود نشان از همه چیز دارد:

1. رضا
۲. صادق
‏۳. صابر
۴. فاضل
۵. قرة ‏اعین المؤمنین «نور چشم مؤمنان‏»
۶. غیظ الملحدین «مایه خشم منکران خدا»
و در بعضی از روایات به آن حضرت «عالم آل محمد» (ص) لقب داده شده است.


📚 عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۵۰

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۵۴
مهدی چگینی

مرحوم آیت الله بهجت می فرمود: یک فرَج عمومی داریم، آن که هیچ، ولی امام زمان (عج)، المحتجب عن اعین الظالمین است (از دیدگان ظالمان، پنهان است) و هرکس گناه نکند، حضرت از او در غیبت نیست.

🔸گناه و معصیت الهی، بر این اساس که "جزاء، به وفق و سنخ عمل و نفس عمل است" ؛ باعث ایجاد کدورت و آلودگی نفس مجرد و تعلق نفس به مادون و انقطاع از مافوق، می گردد، و به تعبیر ایشان، حجاب و حائلی ست که مانع رؤیت و مشاهده می شود. هر گناهی، ظلم به نفس است؛ چون یا افراط است و یا تفریط در حقش و عدل، نه افراط است و نه تفریط؛ معصیت چون مخالف با ماهیت نفس رحمنی و نفس انسانی است، باعث تشبه و تبدل نفس انسانی به نفس حیوانی می گردد، زیرا عامل در معصیت، هوی نفس است و نه عقل و قلب انسانی؛ و نفس حیوانی را قابلیت ادراک نفس رحمنی نیست؛ از طرفی انسان کامل، نمود عینی و تجلی تامه ی نفس رحمنی ست؛ آنگاه که گناه نباشد، یک مانع اصلی از ادراک امام عصر برطرف می شود، چرا که ماهیت و فعلیت انسان کامل، بر اطاعت و عبودیت هست، بر این اساس هر کس به هر میزانی که از مراتب اطاعت الهی و عبودیت خالصانه را دارا باشد، به همان میزان، معرفت به مطیع و عبد خالص خدا، یعنی انسان کامل می تواند پیدا کند، از آن جهت که بین عارف و معروف و معرفت، ربط و سنخیت و اتحاد وجودی است. پس راه اصلی معرفت به امام عصر (عج)، خلوص در عبودیت است و به تعبیر روایات و حکماء، راه معرفت به رب و امام، معرفت به نفس می باشد که شرح خود را می طلبد.

🔸🔸اینها که عرض شد، از برهانیات و معقولات بوده، اما ای عزیز! بدان که "مسبب الاسباب" خداست و سبب سوز و سبب ساز هم اوست و همه چیز صرفا در عقل و منطق بشری خلاصه نمی شود، در جهان هستی، عنایاتی ست ورای عقل و فهم ما، که به فکر و لفظ نمی آید! چرا که جایگاه عنایت، دل است و عنایت از ساحت، صاحبدل است...

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۰۷
مهدی چگینی

امشب که شب جمعه است از دعای کمیل غافل نشو. آن از ادعیه معروفه است و علامه مجلسى (ره) فرموده که آن بهترین دعاها است و آن دعاى خضر -علیه السلام- است، حضرت امیرالمؤمنین -علیه السلام- آن را تعلیم کمیل که از خواصّ اصحاب آن حضرت است، فرموده؛ در شبهاى نیمه شعبان و در هر شب جمعه خوانده مى شود، و براى:
۱. کفایت از شرّ اعداء و
۲. فتح باب رزق و
۳. آمرزش ‍ گناهان،
نافع است و شیخ و سید آنرا نقل نموده اند و من آن را از مصباح المتهجّد نقل مى کنم...

📖 مفاتیح الجنان

پ.ن: ای عزیز! اگر خواستی، این دعا را به نیت دفع شر دشمنان بشریت در کل جهان، بخوان...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۴۸
مهدی چگینی

امام صادق (ع): اگر کسى را دوست میدارى، به او اعلام کن که دوستت دارم، تا موجب آگاهى و اطمینان خاطر شود. ابراهیم خلیل گفت: «پروردگارا! رؤیائى نشانم بده تا بدانم چگونه مردگان را زنده‏ مى‏سازى؟ پروردگارش گفت: مگر باور ندارى؟ ابراهیم گفت: چرا باور دارم، اما مى‏خواهم با چشم خود ببینم و آرامش دل یابم». کافی جلد 1 ص 353

شرح- محبت ‏ورزیدن، دلیل دوستى و صداقت نیست، زیرا برخى اشخاص با خوى محبت پرورش یافته‏اند و هماره با معاشران خود اظهار محبت مى‏کنند و نیز برخى اشخاص به خاطر منافع مشترک با معاشران خود محبت مى‏ورزند و مثلا هدیه تقدیم مى‏کنند و مکرر به احوال پرسى او مى‏روند، برخى در صددند که با جلب توجه و دوستى دیگران کلاهبردارى کنند. اگر انسان با محبت و مرحمت کسى روبرو شود، نمى‏تواند به دوستى و صداقت قلبى او مطلع و آگاه شود، مگر موقعى که طرف مقابل دوستى قلبى خود را اعلام کند و به او اطمینان خاطر ببخشد که من همیشه یار و غمخوار تو خواهم بود. یعنى باید ادعا و عمل با هم قرین باشد تا مایه اطمینان شود، چنان که در داستان ابراهیم خلیل ادعاى ربوبى دائر به احیاء مرده موقعى که با عمل همراه شد مایه اطمینان خاطر ابراهیم خلیل گشت. حتى اگر خداوند عزت، احیاء چند مرده را به ابراهیم خلیل ارائه مى‏داد، ولى به او اطلاع نمى‏داد که من همه مرده‏ها را به این صورت زنده مى‏کنم و براى کیفر اعمال در صحراى محشر گرد مى‏آورم، ابراهیم خلیل نمى‏توانست به معناى رستاخیز عمومى پى ببرد، زیرا زنده شدن چند مرده مخصوص، ممکن است دلائل دیگرى داشته باشد و یا اصلا هدف مخصوصى را از نظر کیفر و پاداش تعقیب نکند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۳۹
مهدی چگینی
 



رُوحى‏ لِروحِکَ الْفِداء وَ نَفسى‏ لِنَفْسِکَ الْفِداء یا ابَالْحَسَنِ‏
روح و جانم فداى تو باد اى ابوالحسن! (1)

او هرگز بر خلاف خواسته على (ع) گام بر نداشت و همواره مطیع او بود. آنجا که على (ع) به اصرار شیخین از او خواست تا اجازه دهد آن دو به عیادت او بیایند، به رغم ناخشنودى از ایشان گفت:

الْبَیْتُ بَیْتُکَ و الْحُرَّةُ زَوْجَتُکَ (2)
خانه خانه تو است و زن نیز همسر و در اختیار تو.

زهرا (س) مشکلات زندگى را تحمل و آنها را از على (ع) پنهان می ‏کرد تا او را نیازارد.
او هرگز از على (ع) چیزى نخواست که نکند قدرت بر تهیه آن نداشته باشد و خود می ‏فرمود: «من از خدا شرم دارم که به تو چیزى را که قدرتش را ندارى تحمیل کنم.»
حضرت فاطمه (س) در طول مدت زندگى با امیرمؤمنان (ع)، هرگز حریم آن حضرت را نادیده نگرفت و در تکریم شخصیت آن بزرگوار کوتاهى نکرد تا جایى که حضرت على (ع) در این باره فرمود:

فَوَ اللَّهِ ما اغْضَبْتُها ... وَ لا اغْضَبَتْنى‏ وَ لا عَصَتْ لى‏ امْراً.
سوگند به خدا! نه من [در زندگى مشترکمان‏] فاطمه را به خشم آوردم و نه او مرا به خشم آورد و نافرمانى کرد.

منابع:

1-کواکب دری 1/196
2-بحار النوار ج 28 ص 303

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۵۷
مهدی چگینی

ارواح اموات (مومن و کافر) به حسب نقل روایات در عالم برزخ یکدیگر را ملاقات مى کنند وبا هم گفت و شنود دارند البته هر یک از مومنین و کفار در مکانى مخوص بخود. هر گاه مثلا مومنى از دنیا مى رود همه آنهائى که با این مومن دوستى ، خویشاوندى و یا هر علاقه دیگرى داشته اند او را ملاقات مى کنند و از او احوال آنهائى را که هنوز در دنیا هستند مى پرسند. احادیثى که در این مورد به ما رسیده ، روایات عجیبى است .

براى نمونه به چند حدیث از آن اشاره مى شود، امید است مورد توجه علاقه مندان قرار گیرد.



1- مرحوم کلینى در کتاب کافى به نقل از ابى بصیر از حضرت صادق (ع ) آورده است :
... عن ابى بصیر، عن ابى عبدالله (ع ) قال : ان الارواح فى صفه الاجساد فى شجره فى الجنبه تعارف وتسائل فاذا قدمت الروح على الارواح یقول : دعوها فانها فد افلتت من هول عظیم ثم یسالونها ما فعل فلان و ما فعل فلان ؟ فان قالت لهم : ترکته حیا ارتجوه و ان قالت لهم : قد هلک قالوا: قد هوى هوى 


ابابصیر گفت : حضرت صادق (ع ) فرمود: ارواح شبیه جسدها هستند

در بهشت از میوه هاى درختها استفاده مى کنند، همدیگر را مى شناسند و از هم دیگر پرسش و پاسخ دارند. وقتى یکى از افراد دنیا بمیرد، روحش به عالم برزخ مى رود و ارواح دیگر به ملاقات او مى آیند.یکى مى گوید: او را رها کنید، او به تازگى از یک وحشت و هراس بزرگى آزاد شده ، خسته است بگذارید استراحت کند. پس از مدتى به ملاقاتش مى روند و از او احوال آنهائى را که در دنیا بوده مى پرسند، اگر جواب دهد در دنیا بوده اند، آرزو مى کنند آنها نیز پس از مرگ در جمع آنها قرار گیرند. ولى اگر بگوید: او قبل از من از دنیا رفته است نگران مى شوند و انگشت حسرت به دندان مى گیرند که اى واى او در درکات جهنم افتاده است .


به مناسبت حدیث فوق به نقل یک رویا صادق مى پردازیم تا حدیث شریف را عینیت خاصى ببخشیم :
عالم بزرگوار جناب مستطاب آیت الله حاج شیخ محمد صادق کرباسچى تهرانى فرمودند: عالم جلیل القدر و عظیم المنزلت ، مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس تهرانى که یکى از بزرگان علماء تهران بودند به رحمت ایزدى پیوسته ، یکى از علاقه مندان آن فقید سعید که در آن زمان کارمند بانک ملى قم بود و از کارمندان متدین بود گفت : دوست داشتم مرحوم شیخ را در خواب ملاقات کنم و از احوال او در آن عالم مطلع شوم ، شبهاى زیادى اعمالى که در مفاتیح الجنان براى خواب دیدن اموات ذکر کرده مى خواندم تا این که شبى در عالم خواب خود را در بیابان بسیار وسیعى دیدم . در ضمن حرکت ، به یک درب باغ سبز رنگى رسیدم و در همان لحظه گویا به من الهام شد: این باغ متعلق به مرحوم تهرانى است .


درب را زدم لحظه اى بعد درب باغ متعلق به مرحوم تهرانى است .درب را زدم لحظه اى بعد درب باغ باز شد و کاغذى به من داده شد که این دو بیت روى آن نوشته شده بود:

مهمان جمال حور عین مى باشم   هم خسته زراه چون جنین مى باشم
امشب ز زیارت تو، من معذورم   محزون تو نباش ز مومنین مى باشم


از خواب بیدار شدم در حالى که دو بیت در حافظه ام بود فهمیدم وضع مرحوم شیخ در عالم برزخ خوب است .
غرض از نقل این رویاى صادق ، بیان پیامهاى این رویا و عینیت دادن به حدیث بود:


الف در حدیث خواندیم که : وقتى یکى از افراد دنیا بمیرد به ارواح دیگر گفته مى شود: او را رها کنید خسته است : بگذارید استراحت کند در مصراع دوم از بیت اول نیز، چنین آمده است : هم خسته زراه چون جنین مى باشم در این مصراع که از سروده هاى عالم برزخ است ، مرحوم شیخ خود را به جنین ، و رفتن از این عالم را به آمدن از عالم رحم به عالم دنیا تشبیه نموده و به خستگى راحل از این دنیا به عالم برزخ نیز تصریح نموده و به کلام امام (ع ) که در حدیث بود عینیت داده است ، و در ضمن فهمانده که جنین نیز پس از آمدن به دنیا احساس خستگى دارد.


ب در احادیث آینده در فصل یازدهم اشراف ارواح مومنین بر اعمال و افکار زنده ها را خواهید خواند. در این رویا به آن احادیث نیز عینیت داده شده ؛ به این معنا که با وجود اینکه مرحوم شیخ خواب بیننده را ندیده و مقصود وى را نشنیده ولى از مقصود او مطلع بوده و مى دانسته خواب بیننده چه سوالى دارد، از این رو در مصراع دوم بیت دوم چنین آورده است : محزون تو نباش ز مومنین مى باشم که مرحوم شیخ در این مصراع به وضعیت خوب خود در عالم برزخ اشاره کرده است .


ج در فصل دوم ثابت کردیم - طلوع و غروب خورشید و ماه بر عالم برزخ موثر است . مرحوم شیخ نیز در مصراع اول بیت دوم به شب و روز، در عالم برزخ اشاره کرده و کلمه شب را در شعرشان گنجانیده و چنین سروده اند که : امشب ز زیارت تو، من معذورم


2- مرحوم مجلسى در بحار الانوار به نقل از ابراهیم بن اسحاق آورده اند:
... قلت لابى عبدالله (ع ): این ارواح المومنین ؟ فقال : ارواح المومنین فى حجرات فى الجنه ؟ یاکلون من طعامها و یشربون من شرابها، ویتزاورون فیها ویقولون : ربنا اقم لنا الساعه لتنجز لنا ما وعدتنا


به حضرت صادق (ع ) گفتم : ارواح مومنین کجا هستند؟ حضرت فرمود: آنها در اطاقهائى در بهشت هستند و از طعام و شراب بهشتى مى خورند و به زیارت یکدیگر مى روند و همدیگر را ملاقات مى کنند...


این حدیث در فصل سوم ، در بحث ارواح مومنین کجا هستند مورد استفاده قرار گرفت و مقصود از تکرار آن ، بیان این قسمت بود که : ارواح مومنین در عالم برزخ یکدیگر را ملاقات مى کنند و از حال هم باخبر مى شوند.


بنابراین دو حدیث فوق بخوبى بیانگر این حقیقت هستند که ارواح مومنین در عالم برزخ با هم هستند، با یکدیگر ملاقات مى کنند و از احوال هم مى پرسند مخصوصا از حدیث حبه عرنى که از حضرت امیر المومنین نقل مى کرد که فرمود آنها در وادى السلام مى آیند و حلقه ، حلقه اطراف هم مى نشینند و با هم سخن مى گویند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۵
مهدی چگینی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۰۹
مهدی چگینی

ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍﻧﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯ

ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ

ﺧﻮﺩ

ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺕﺷﺎﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ .

ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼﻥ ﻧﻤﺎﯾﺪ .

ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ ،

ﮐﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ

ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ !

ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ

ﻗﺒﺮﺑﺨﻮﺍﺑﺪ . ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻗﺒﺮ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ

ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ،ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﺩ.

ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ ﺭﻭﺯﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻥﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ

ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ .

ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﻩ ﺨﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪﻧﮑﯿﺮ ﻭ ﻣﻨﮑﺮ ﺑﺎﻻﯼ

ﻗﺒﺮﺵ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ . ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕﻭﯾﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ

ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :

ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟ ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ ( ﺧﺮ ) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ

ﺩﯾﮕﺮ

ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ .

ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺮ ﺧﺮﺧﻮﺩ

ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭﺍﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭ

ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺧﺮﺕ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﻭ ....

ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ

ﺧﻮﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﻕ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﭘﺮﯾﺪ .

ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ

ﺻﺒﺢ

ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ

ﮐﻨﻨﺪ

ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ .

ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ

ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ ...!

ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ ﺟﯿﻎ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ

ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ ...

ﺍﯼ ﺑﺸﺮ ﺍﺯ ﭼﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺎﻝ ﺗﻮﺳﺖ

ﻭﺭﻧﻪ ﭘﻨﺪﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺟﻞ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮﺳﺖ

ﻫﺮ ﭼﻪ ﺧﻮﺭﺩﯼ، ﻣﺎﻝ ﻣﻮﺭ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﺎﻝ ﮔﻮﺭ ... ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﺎﻝ

ﻭﺍﺭﺙ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﺎﻝ ﺗﻮﺳﺖ

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۴۶
مهدی چگینی