مهمان نوازى از دیدگاه قرآن
در اسلام یکى
از خصلتهاى ارزشمند در روابط اجتماعى، مهماندارى و مهمان نوازى است. در زندگى
امامان علیهم السلام که تبلورى از اسلام ناب هستند، این موضوع به خوبى و آشکارا به
طور فراوان دیده مى شود. آنها خصلت مهماندارى و مهمان نوازى را از اصول مهم
اخلاقى مى دانستند و به عنوان یک امر مقدس و مشتمل بر آداب، از آن به گرمى استقبال
مى کردند.
براى بررسى این خصلت مهم و سپس جمع بندى و نتیجه گیرى، نظر شما را به مطالب زیر جلب مى کنم:
در آیه 8 و 9 سوره دهر، که در شأن اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله (على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام نازل شده، خداوند در تمجید ازمهمان نوازى و غذارسانى آنها مى فرماید:
و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و أسیرا إنما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا:
آنان (خاندان رسالت) غذاى خود را با آنکه به آن علاقه و نیاز دارند، به مسکین و یتیم و اسیر مى دهند- و مى گویند: ما شما را به خاطر خدا اطعام مى کنیم و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى خواهیم.
در این آیه چند مطلب فهمیده مى شود:
1- غذارسانى کار شایسته اى است، حتى در هنگام نیاز و تنگدستى.
2- خاندان رسالت، همواره داراى این خصلت بودند.
3- به خصوص به نیازمندان در مهمان نوازى خود توجه بیشتر داشتند.
4- غذارسانى را تنها براى خشنودى خدا و از روى اخلاص، انجام مىدادند و در این مورد هیچگونه منت و سپاس و چشم داشتى نداشتند.
*** در آیه 53 سوره احزاب مى خوانیم:
یا أیها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبی إلا أن یؤذن لکم إلى طعام غیر ناظرین إناه و لکن إذا دعیتم فادخلوا فإذا طعمتم فانتشروا و لا مستأنسین لحدیث:
اى کسانى که ایمان آوردهاید، در خانه هاى پیامبر صلى الله علیه و آله داخل نشوید مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود. در حالى که (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید، اما هنگامى که دعوت شدید، داخل شوید و وقتى غذا خوردید، پراکنده شوید و بعد از صرف غذا به بحث و صحبت ننشینید.
در این آیه که مربوط به آداب مهمانى است، چند مطلب فهمیده مى شود:
1- بدون اجازه (و دعوت قبلى) براى صرف غذا داخل خانه میزبان نشوید.
2- پس از دعوت، قبل از رسیدن وقت مهمانى، وارد خانه میزبان نشوید.
3- هنگامى که وقت غذا خوردن فرارسید، مهمانان را منتظر نگذارید.
4- و پس از غذا خوردن، برخیزید و بروید و براى صحبت و سخن ننشینید.
*** در ماجراى حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام و ورود چند فرشته به صورت انسان به سوى ابراهیم علیه السلام که مأمور عذابرسانى به قوم لوط، و بشارت ابراهیم به تولد پسرى از همسرش بودند، چنین آمده:
فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمین- فقربه إلیهم قال أ لا تأکلون- فأوجس منهم خیفة قالوا لا تخف و بشروه بغلام علیم:
ابراهیم (پس از ورود مهمانان) به طور پنهانى به سوى خانواده خود رفت و گوساله فربه (و بریانشدهاى را براى آنها) آورد- و نزد آنها گذارد (ولى ابراهیم با تعجب دید که آنها دست به غذا نمى برند) گفت: آیا شما غذا نمى خورید؟- و از آنها احساس وحشت کرد. گفتند نترس (ما رسولان و فرشتگان پروردگار توایم) و او را به پسرى دانا بشارت دادند. (26 تا 28 سوره ذاریات)
از این آیات چنین استفاده مى شود:
1- ابراهیم مهمان نواز سخاوتمندى بود، که بی درنگ گوساله چاقى را براى مهمانان ناشناخته بریان کرد و نزد آنها نهاد.
2- وقتى که مهمانان (ازاینرو که فرشته بودند و غذا نمىخوردند) از غذا نخوردند، ابراهیم از آنها ترسید، زیرا در آن عصر و امروز اگر مهمان غذا نخورد نشانه آن است که هرگاه کسى از غذاى دیگرى بخورد طبق مثال معروف «نان و نمک او را خورده است» آزارى نمى رساند، ولى اگر از غذا نخورد، احتمال آزاررسانى او مى رود، ازاین رو ابراهیم علیه السلام ترسید، اما آنها گفتند نترس و همان هنگام خود را معرفى کردند که براى چه مأموریتى آمده اند.